تحقیقی پیرامون حدیث «لا یُوصَفُ عبدٌ احتجب الله عزّوجّل بسبعٍ» ماخوذ از اصول کافی، چکیده: از جمله روایاتی که بحث برانگیز است و شیعه و سنی هر کدام موضع خاصی در برابر آن دارند. همانطور که از ظاهر حدیث به نظر می رسد از غوامض است و از ظاهر روایت چیزی عاید جوینده طالب حقیقت نمی شود. لذا باید بابی را ...
دسته بندی: علوم انسانی » معارف اسلامیتعداد مشاهده: 989 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.docx
فرمت فایل اصلی: docx
تعداد صفحات: 12
حجم فایل:35 کیلوبایت
چکیده:
از جمله روایاتی که بحث برانگیز است و شیعه و سنی هر کدام موضع خاصی در برابر آن دارند. همانطور که از ظاهر حدیث به نظر می رسد از غوامض است و از ظاهر روایت چیزی عاید جوینده طالب حقیقت نمی شود. لذا باید بابی را گشود و از آن طریق به این حدیث شریف توجه کرد تا شاید بتوان به ژرفای حقیقت آن پی برد و پرده از شگفتیهای آن برداشت هر چند شرح حقیقت همان خود واقعیت است و مجاهدت در این زمینه منحصر به حد و حدود نمی باشد. ذات باریتعالی گسترده تر از آن است که به چیزی شبیه شود و از ان طریق بتوان به او دست پیدا کرد . زیرا او حقیقتی است «لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» که درک آن عاجز کننده است و در نهج البلاغه می فرماید : لا یدرکهُ بعد الِهنهم و لا یناله غوص الفطی همت ها هر چه متعالی باشد او را درک نمی کند و افکار هر چه بلند پرواز باشند او را درک نکنند و غواصان طریق فطانت به او دست نیازند چون اوست احد که فراتر از آن که به غیر آن شبیه باشد. پس هر چه در مورد او گفته شود باید اذعان کرد که خود اوست. نه با وصف نه با شرح موجودیت او را می توان تعریف کرد بلکه بیشترین همت آن است که در برابر عظمت و جلال و قدرت بی منتهای او سر تسلیم فرود آورد و قبول نمود هیچ لفظی ظرفیت آن را ندارد که توصیف باریتعالی کند بلکه باید گفت: و هو مدبر الامور- کیف یوصف عبدٌ احتجب الله عزّوجل سبعٍ: پس وصف آن نتوان کرد چون از دسترس بشر و مخلوقات فراتر است و در اوج عظمت قرار دارد و هستی را می پرورد.
از جمله روایاتی که بحث برانگیز است و شیعه و سنی هر کدام موضع خاصی در برابر آن دارند. همانطور که از ظاهر حدیث به نظر می رسد از غوامض است و از ظاهر روایت چیزی عاید جوینده طالب حقیقت نمی شود. لذا باید بابی را گشود و از آن طریق به این حدیث شریف توجه کرد تا شاید بتوان به ژرفای حقیقت آن پی برد و پرده از شگفتیهای آن برداشت هر چند شرح حقیقت همان خود واقعیت است و مجاهدت در این زمینه منحصر به حد و حدود نمی باشد. ذات باریتعالی گسترده تر از آن است که به چیزی شبیه شود و از ان طریق بتوان به او دست پیدا کرد . زیرا او حقیقتی است «لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ» که درک آن عاجز کننده است و در نهج البلاغه می فرماید : لا یدرکهُ بعد الِهنهم و لا یناله غوص الفطی همت ها هر چه متعالی باشد او را درک نمی کند و افکار هر چه بلند پرواز باشند او را درک نکنند و غواصان طریق فطانت به او دست نیازند چون اوست احد که فراتر از آن که به غیر آن شبیه باشد. پس هر چه در مورد او گفته شود باید اذعان کرد که خود اوست. نه با وصف نه با شرح موجودیت او را می توان تعریف کرد بلکه بیشترین همت آن است که در برابر عظمت و جلال و قدرت بی منتهای او سر تسلیم فرود آورد و قبول نمود هیچ لفظی ظرفیت آن را ندارد که توصیف باریتعالی کند بلکه باید گفت: و هو مدبر الامور- کیف یوصف عبدٌ احتجب الله عزّوجل سبعٍ: پس وصف آن نتوان کرد چون از دسترس بشر و مخلوقات فراتر است و در اوج عظمت قرار دارد و هستی را می پرورد.