loading...
همه چیز از همه جا
MRX بازدید : 3 پنجشنبه 11 آذر 1395 نظرات (0)

جونم براتون بگه توی چت باحال یه چی خوندم اومدم روی یکی از نوابغمون امتحان کنم.
+:من
-:دوستم

+:اگه الان یه کار خوب برات پیدا بشه میری سرکار؟
-:خب معلومه.
+:ببین یه کار مدلینگ خوب سراغ دارم گفتم بهت پیشنهاد کنم.
-:اوه اوه بابای من عمرا بزاره مدل بشم.
+:حالا بزار شرایطشو بگم.به تو خیلی میخوره.بابات با من.
-:خب حالا بنال ببینم چکار برم کردی؟
+:ببین یه چی بگم باورت نشه.
-:اه بگو دیگه نصف جون شدم.
+:میمون شرکت چیتوز مرده به جاش به تو پیشنهاد دادن بری به جای میمونه کار کنی.
-:نه نمیخوام تو شرکت غذایی کار کنم.چاق میشم.(بدبخت نفهمید.)
+:وای (اسمش) نمیدونی اگه نری از دستت رفته کلی معروف میشی.
-:باشه دوباره بگو جای کی باید کار کنم برم بابامو راضی کنم.
دیدم داره جدی جدی باور میکنه گفتم:
+:اسکل دارم میگم میمونه مرده میخوان تو بری براشون کار کنی.
حالا تازه گرفت من چی میگم.یه لنگ در هوا پاشد افتاد دنبال من.

خنگی و اسکلی تا چه حد؟
تو رو خدا هی نگید گودزیلا طفل معصوما (به جز خودمو اونایی که شماها و خودم دوست دارید)فلج ذهنین.
من که دلم به حالشون میسوزه.بیاید دست به دست هم بدیم اینارو عاقل کنیم.

تا قسمت های بعد خدانگهدار

امضا:خانم دکتر مملکت

برچسب ها خاطرات خنده دار ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 30878
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 88
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 333
  • آی پی دیروز : 362
  • بازدید امروز : 2,172
  • باردید دیروز : 647
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 3,361
  • بازدید ماه : 18,954
  • بازدید سال : 95,748
  • بازدید کلی : 2,225,961