loading...
همه چیز از همه جا
mrx بازدید : 0 پنجشنبه 29 بهمن 1394 نظرات (0)
هارون رو به بهلول کرد و گفت: ای بهلول مدت زیادی است که ما را می شناسی و به دربار ما می آیی؛ اما برخلاف دیگران، تاکنون چیزی از ما نخواست های. امروز از ما چیزی بخواه تا به تو ببخشیم!
بهلول درنگی کرد و گفت: ای خلیفه بزرگ، نگران گناهانم هستم. میترسم در روز قیامت باعث عذابم شوند. از شما می خواهم گناهان مرا ببخشید.
خلیفه خنده ای سر داد و گفت: ای نادان، من نمی دانم خودم در روز قیامت چه حال و روزی خواهم داشت. چگونه در آن روز، تو را نجات دهم؟ چیز دیگری بخواه.
 ای خلیفه، من زود بیمار می شوم. از شما می خواهم بیمار یها را از من دور کنید.
هارون با ناراحتی گفت: این کار هم از من ساخته نیست. چیز دیگری بخواه.





جهت دانلود اینجا کلیک کنید
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 30878
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 205
  • آی پی دیروز : 247
  • بازدید امروز : 2,098
  • باردید دیروز : 551
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 2,649
  • بازدید ماه : 6,569
  • بازدید سال : 83,363
  • بازدید کلی : 2,213,576