loading...
همه چیز از همه جا
mrx بازدید : 0 سه شنبه 29 دی 1394 نظرات (0)

كوشش‌هاي به عمل آمده در حوزه برنامه‌ريزي آموزشي براي تنظيم برنامه براساس تقاضاي بنگاه‌هاي اجتماعي و اقتصادي به نيروي كار تربيت شده، دستاوردهاي اميدوار كننده‌اي به همراه نداشته است؛ تغييرات در تقاضاي بازار كار آن قدر به سرعت و پي در پي روي مي‌دهد كه فرصت واكنش سريع و متناسب را از نظام آموزشي مي‌گيرد. ضمن اين كه آموزش در ماهيت خود دچار كندي و مستلزم در اختيار داشتن زمان طولاني است.

اقدام جديدتر، پيروي برخي دانشگاه‌ها از راهبرد "آموزش انتقالي" است كه در آن برنامه آموزش از ابتدا براساس پيش‌بيني تقاضاي بازار كار و با هدف توانمند سازي دانشجويان براي ورود به بازار كار طراحي و اجرا مي‌شود (آهنچيان، 1382، 80). هرچند كارآفريني مترادف با ايجاد اشتغال نيست، فرايندي را ايجاد مي‌كند كه يكي از اثرات قابل توجه آن اشتغال است. پس از آخرين تلاشي كه به استناد تجربه‌هاي نه چندان كامياب گذشته صورت گرفته است، انتقال مسؤوليت اصلي اشتغال از دوش دولت و بنگاه‌هاي بزرگ به خود "فرد" نمونه‌هايي از اين طريق مي‌باشد. 

دانشگاه‌ها در اين جا فقط نقش مشاور، و گاهي تسهيل‌گر را بازي مي‌كنند تا در قالب برنامه‌هاي " كارآفريني" به دانشجويان خود براي هدايت نيروهاي دروني‌شان به سوي خلق كارهاي نو يا فرصت‌هاي جديد  كار ياري برسانند. اما آيا شواهدي وجود دارد كه نشان دهد اين اقدام موفقيت‌آميز است يا بايد مورد پشتيباني قرار گيرد؟ 

اين پژوهش با هدف بررسي تاثير آموزش مهارت حل مسئله بر ضريب كارآفريني دانشجويان سال آخر دانشگاه فردوسي انجام شده است. 

 

 


جهت دانلود اینجا کلیک کنید
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 30878
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 37
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 672
  • آی پی دیروز : 294
  • بازدید امروز : 2,463
  • باردید دیروز : 591
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3,665
  • بازدید ماه : 22,131
  • بازدید سال : 75,504
  • بازدید کلی : 2,205,717