پيشگفتار: اين تحقيق به صورت يك مجموعه مختصر ارائه شده است كه مباحث تقريبا به صورت ناگسسته عرضه شده ولي به علت جالب بودن بعضي مطالب درصدد مطرح كردن آنها برآمدم. در اين تحقيق هفت مبحث بررسي شده كه براي تعريف كلي از مدرنيته و رابطه آن با سنتهاي قديم بحثي با عنوان معماي مدرنيته ذكر شده است . مطالب ...
دسته بندی: علوم انسانی » علوم اجتماعیتعداد مشاهده: 772 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.rar
فرمت فایل اصلی: doc
تعداد صفحات: 28
حجم فایل:20 کیلوبایت
پيشگفتار:
اين تحقيق به صورت يك مجموعه مختصر ارائه شده است كه مباحث تقريبا به صورت ناگسسته عرضه شده ولي به علت جالب بودن بعضي مطالب درصدد مطرح كردن آنها برآمدم.
در اين تحقيق هفت مبحث بررسي شده كه براي تعريف كلي از مدرنيته و رابطه آن با سنتهاي قديم بحثي با عنوان معماي مدرنيته ذكر شده است . مطالب ديگر به ترتيب : رابطه مدرنيته با متافيزك ومقوله انسان گرايي آن بازانديشي مدرنيت، مدرنيت وابعاد نهادي آن ،درآمدي بر معناي اصطلاح جهان سوم كه هر انساني بارها و بارها بآ آن برخورد مي كند و بي آنكه به معني آن بپردازد از كنارش عبور كرده است ، جهاني شدن مدرنيت واينكه تحولي همه گير است و در پايان چكيده اي از مطالب آورده شده است.
در روزگار مدرن يعني دوره همخواني با قالبهاي تكنولوژيك ، چيزي مهمتر از اين نيست كه آدمي دريابد كه خويشتن او چند پاره شده فرد ابزاري اش راه را بر پيشرفت حقيقي او بسته است و الگويي يكة خرد باوري اش هيچ نيست مگر ابزار به بند كشيدن او اين مبارزه يعني آگاهي از شرايط تحقق آزادي و برانگيختن شور فرديت در هر كس.
اين تحقيق به صورت يك مجموعه مختصر ارائه شده است كه مباحث تقريبا به صورت ناگسسته عرضه شده ولي به علت جالب بودن بعضي مطالب درصدد مطرح كردن آنها برآمدم.
در اين تحقيق هفت مبحث بررسي شده كه براي تعريف كلي از مدرنيته و رابطه آن با سنتهاي قديم بحثي با عنوان معماي مدرنيته ذكر شده است . مطالب ديگر به ترتيب : رابطه مدرنيته با متافيزك ومقوله انسان گرايي آن بازانديشي مدرنيت، مدرنيت وابعاد نهادي آن ،درآمدي بر معناي اصطلاح جهان سوم كه هر انساني بارها و بارها بآ آن برخورد مي كند و بي آنكه به معني آن بپردازد از كنارش عبور كرده است ، جهاني شدن مدرنيت واينكه تحولي همه گير است و در پايان چكيده اي از مطالب آورده شده است.
در روزگار مدرن يعني دوره همخواني با قالبهاي تكنولوژيك ، چيزي مهمتر از اين نيست كه آدمي دريابد كه خويشتن او چند پاره شده فرد ابزاري اش راه را بر پيشرفت حقيقي او بسته است و الگويي يكة خرد باوري اش هيچ نيست مگر ابزار به بند كشيدن او اين مبارزه يعني آگاهي از شرايط تحقق آزادي و برانگيختن شور فرديت در هر كس.