مقدمه: طلاق، همواره یکی از چالشبرانگیزترین مسایل پیش روی جوامع بشری بوده است. چرا که آثار مستقیم و غیر مستقیم آن نه تنها بر تعادل روانی زوجین، فرزندان، بستگان و دوستان بر جای میماند؛ بلکه آثار منفی آن بر نظام اقتصادى، بر کمیت و کیفیت نظام جمعیتی و بر نظام فرهنگی غیر قابل انکار است. بنابراین ...
دسته بندی: علوم انسانی » حقوقتعداد مشاهده: 2369 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.docx
فرمت فایل اصلی: docx
تعداد صفحات: 35
حجم فایل:104 کیلوبایت
مقدمه:
طلاق، همواره یکی از چالشبرانگیزترین مسایل پیش روی جوامع بشری بوده است. چرا که آثار مستقیم و غیر مستقیم آن نه تنها بر تعادل روانی زوجین، فرزندان، بستگان و دوستان بر جای میماند؛ بلکه آثار منفی آن بر نظام اقتصادى، بر کمیت و کیفیت نظام جمعیتی و بر نظام فرهنگی غیر قابل انکار است. بنابراین شناخت علل و عوامل و ابعاد مختلف آن و آثاری که بر فرد و جامعه بر جای میگذارد، بسیار حایز اهمیت است.
طلاق به عنوان پدیدهای که باعث جدایی میان دو نفر میشود، امری مشترک در همه جوامع است؛ اما شناخت آن از پیچیدگیهای بسیار برخوردار است و همین پیچیدگیها، مطالعه آن را دشوار ساخته است از آنجا که ارتباط زن و شوهر غنیترین و چند بعدیترین ارتباطات انسانی است، شناخت و درک علل واقعی طلاق، نیازمند ابزاری بس دقیق و پیچیده است.
با نگاهی از بیرون به طلاق، شاید بتوان به عواملی پررنگ در بروز آن اشاره کرد؛ اما واقع امر چنین نیست. همواره و در همه فرهنگها، نگاه خوبی به طلاق وجود نداشته، بررسی آمار و مطالعه دربارهی عوامل و یافتن راهکارهایی برای کاهش آن نشاندهندهی اهمیت و آثار منفیای است که بر ابعاد مختلف جوامع بشری بر جای میگذارد.
مخفیانهترین و در عین حال پیچیدهترین رابطهها، روابطی است که میان زن و شوهر وجود دارد. بنابراین علل اختلافات و مشکلاتی هم که منجر به طلاق و جدایی میان زن و شوهر میگردد، پیچیده و مخفی است و عموماً دلایلی که مرد و زن برای اتخاذ چنین تصمیمی مطرح میکنند، دلیل اصلی و مهمترین علت نیست و اتخاذ تصمیم بزرگی چون طلاق، دلیل روشنی بر وجود تعارضات و عمیقترین روابطی است که عدم تعادل و هماهنگی در آن، دو فرد را به سمت اخذ چنین تصمیمی میکشاند و افرادی که با وجود آگاهی از تبعات طلاق در همه ابعادش، دست به چنین اقدامی میزنند یا بسیار کم هستند یا از سلامت و تعادل روانی کافی برخوردار نیستند.
طلاق، همواره یکی از چالشبرانگیزترین مسایل پیش روی جوامع بشری بوده است. چرا که آثار مستقیم و غیر مستقیم آن نه تنها بر تعادل روانی زوجین، فرزندان، بستگان و دوستان بر جای میماند؛ بلکه آثار منفی آن بر نظام اقتصادى، بر کمیت و کیفیت نظام جمعیتی و بر نظام فرهنگی غیر قابل انکار است. بنابراین شناخت علل و عوامل و ابعاد مختلف آن و آثاری که بر فرد و جامعه بر جای میگذارد، بسیار حایز اهمیت است.
طلاق به عنوان پدیدهای که باعث جدایی میان دو نفر میشود، امری مشترک در همه جوامع است؛ اما شناخت آن از پیچیدگیهای بسیار برخوردار است و همین پیچیدگیها، مطالعه آن را دشوار ساخته است از آنجا که ارتباط زن و شوهر غنیترین و چند بعدیترین ارتباطات انسانی است، شناخت و درک علل واقعی طلاق، نیازمند ابزاری بس دقیق و پیچیده است.
با نگاهی از بیرون به طلاق، شاید بتوان به عواملی پررنگ در بروز آن اشاره کرد؛ اما واقع امر چنین نیست. همواره و در همه فرهنگها، نگاه خوبی به طلاق وجود نداشته، بررسی آمار و مطالعه دربارهی عوامل و یافتن راهکارهایی برای کاهش آن نشاندهندهی اهمیت و آثار منفیای است که بر ابعاد مختلف جوامع بشری بر جای میگذارد.
مخفیانهترین و در عین حال پیچیدهترین رابطهها، روابطی است که میان زن و شوهر وجود دارد. بنابراین علل اختلافات و مشکلاتی هم که منجر به طلاق و جدایی میان زن و شوهر میگردد، پیچیده و مخفی است و عموماً دلایلی که مرد و زن برای اتخاذ چنین تصمیمی مطرح میکنند، دلیل اصلی و مهمترین علت نیست و اتخاذ تصمیم بزرگی چون طلاق، دلیل روشنی بر وجود تعارضات و عمیقترین روابطی است که عدم تعادل و هماهنگی در آن، دو فرد را به سمت اخذ چنین تصمیمی میکشاند و افرادی که با وجود آگاهی از تبعات طلاق در همه ابعادش، دست به چنین اقدامی میزنند یا بسیار کم هستند یا از سلامت و تعادل روانی کافی برخوردار نیستند.