مقدمه: اصولا مفاهيم اخلاقي و ارزشهاي انساني بايد متناسب با مراحل رشد ذهني و درك و فهم كودك، از طريق كاربردهاي عملي در موقعيتهاي طبيعي زندگي در خانه و مدرسه آموخته شود و قبل از حصول اطمينان از درك دلايل، ولو به اندازه درك و ظرفيت ذهني و عقلي آنان، نبايد انتظار داشت كه كودكان به گونه اي رفتار ...
دسته بندی: علوم انسانی » روانشناسی و علوم تربیتیتعداد مشاهده: 1383 مشاهده
فرمت فایل دانلودی:.docx
فرمت فایل اصلی: docx
تعداد صفحات: 56
حجم فایل:69 کیلوبایت
مقدمه:
اصولا مفاهيم اخلاقي و ارزشهاي انساني بايد متناسب با مراحل رشد
ذهني و درك و فهم كودك، از طريق كاربردهاي عملي در موقعيتهاي طبيعي
زندگي در خانه و مدرسه آموخته شود و قبل از حصول اطمينان از درك
دلايل، ولو به اندازه درك و ظرفيت ذهني و عقلي آنان، نبايد
انتظار داشت كه كودكان به گونه اي رفتار نمايند كه ما بزرگسالان مي
خواهيم.
بنابراين نمي توان قبل از اينكه كودك از جهت ذهني، عقلي و عاطفي،
آمادگي درك مفاهيم اخلاقي را داشته باشد و بتواند بين واقعيتهاي ملموس
و يا عمليات انتزاعي تمايزي قابل باشد، آنان را مثلا براي دروغگويي يا
گفتار متناقض و يا رفتار خلاف اخلاق، ملامت و سرزنش كرد؛ زيرا بيشتر
اظهارات و رفتار كودكان در اين سنين، براي جلب توجه ديگران انجام مي
گيرد، نه از روي سوء نيت و يا خبث باطن.
اساس يادگيري و اطاعت از مقررات و ارزشهاي اخلاقي در كودكان،
مستلزم درك پيامدهاي عملي در خود و ديگران است. بنابراين كودكان، در
مقام تربيت و تعليم مفاهيم راستگويي، دروغگويي، تقلب، نظم و انضباط و
...، بايد نقش و پيامدهاي عملي آنها را نيز در موقعيتهاي طبيعي و
واقعي و يا در قالب داستانهاي جالب و مفيد بياموزند و آموزش تنها در
محيط كلاس، آن هم به صورت خطابي كارساز نيست. بلكه كودكان را بايد در
موقعيتهاي طبيعي و به صورت عملي با مسائل و مشكلات، با گروه همسال خود
در جوي مناسب و با حفظ احترام متقابل درگير كرد، تا خود در عمل ،
ضرورت و اجراي قوانين و مقررات انضباطي را حس و درك كرده و بدان
معتقد و پايبند شوند.